ماجرا های من و اقبال یک

 

ماجرا از آنجا شروع شد

که گفتند مدرسه شما مکانش عوض شده

و رفته خیابان دادگر

خب نارحت بودیم و هستیم و خواهیم هم بود ، به هرحال هیچ مدرسه ای به مدرسه خیابان پاستور نمی رسید...

خلاصه که مدرسه منتقل شد.

روز اول مدرسه بود و ما هم پرسون پرسون که اهای!! با مترو کجا بریم که برسیم به مدرسه

گفتند که چی؟؟ گفتند ایستگاه متروی اقبال لاهوری پیاده بشید و فلان و بهمان

همان روز اول استارت پایه ی یازدهم ،  ماجرای منو ایستگاه اقبال لاهوری مترو آغاز شد...

 

بقیه ماجرا رو نوشتنم نمیاد براش :)

 پ ن : این عکس رو داخل ایستگاه اقبال لاهوری انداختم و جز بهترین عکس هایی هستش که داخل اقبال گرفتم...

 

خلاصه بگم این اخر سر که من راضی نیستم این عکس رو بدون اسمم منتشر کنید :)